|
شرم آید ز گفتن ، ای کاش می شکست
دستی که ماند بر رخ زهرا نشانه اش
گرید علی بر بدن ناتوان او
دشمن اثر گذاشته با تازیانه اش
رازی است در وصیت زهرا که نیمه شب
مولا به خاک می سپرد مخفیانه اش
برچسبها: شعر,
نوشته شده در تاريخ
توسط morteza heidary