به خدا قسم فاطمه (سلام الله علیها) بعد از وفات پدرش (ص) هرگز خنده ای از او دیده نشد و از علی ابن ابیطالب (ع) روایت شده که فرمود : همانا فاطمه دختر رسول خدا (ص) به طرف قبر پدرش رسول خدا (ص) رفت و بر سر قبر ایستاد و گریه کرد و سپس یک مشت از خاک قبر را برداشت و بر چشم و صورت خود مالیده و این شعر را شروع به خواندن کرد :

 

 

ماذا علی من شم تربه احمد            ان لا یشم مدی الزمان غوالیا

 

 

صبت علی مصائب لو انها                 صبت علی الایام عدن لیالیا

 

 

 

چه باکی است بر کسی که خاک قبر احمد را بوییده که در تمام زندگی هیچ عطری را نبویید

 

 

آنچنان مصیبت ها بر من باریدن گرفتند که اگر اینگونه بر روزها می باریدند  روز ها شب می شدند


 

 


برچسب‌ها: دلنوشته,

نوشته شده در تاريخ توسط morteza heidary
صفحه قبل 1 صفحه بعد